پسرک نفس نفس زد “اینجا – در این خانه!” “به نظر شما عجیب رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است، اینطور نیست؟” گفت او “چرا تو همه چیز دنیا را داری!” او گریه کرد. “بله، و من از همه چیز خسته شده ام.
پسر با تعجب به او نگاه می کرد. او ترکیب لایت مو گفت: «درست رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است. «همه کسانی را که ملاقات میکنم بیعلاقه هستند – آنها زندگیهای کسلکننده و احمقانهای دارند. من اینجا در این شهر سکوت کرده ام.
باید تابستان امسال یک ماه تمام را اینجا بگذرانم!» ساموئل به او خیره شد و موجی از ترحم او را فرا گرفت. او مدتی احساس می کرد که او خوشحال نیست. بنابراین یک وظیفه دیگر برای او وجود ترکیب هایلایت مو داشت – او باید به این بانوی جوان زیبا کمک کند تا به بخت خوب خود پی ببرد. این فکر او را به هیجان آورد. “آه، اما خانم گلدیس!” او فریاد زد. “فکر کن که چقدر کار خوبی می کنی!” “خوب؟” گفت او “از چه راهی؟” «چرا-به سوفی فکر کن! چقدر خوشحالش کردی.» او با بی حوصلگی گفت: بله. “فکر می کنم اینطور باشد.” “و من!” او فریاد زد. “آیا من تو را خوشحال کردم؟” او پرسید.
و او پاسخ داد: “من در زندگی خود تا این حد خوشحال نبودم.” تمام شگفتی که در روحش بود در چشمانش می درخشید و نگاهش را دستگیر می کرد. ایستاده بودند و به یکدیگر نگاه می کردند. و بعد با خنده به سمت او آمد. او گفت: «ساموئل، تو آن کراوات را درست نگرفتی.» و بار دیگر انگشتانش او را لمس کردند و نفسش بر او نشست و جلال او او ترکیب نانو کراتین مو را به آتش کشید. موج جدیدی از احساس او را فرا گرفت و این بار او را کاملاً فرا گرفت. قلبش می تپید، مغزش می پیچید. و کورکورانه، مانند یک مرد مست – تقریباً بدون اینکه بداند چه کار می کند.
بازوهایش را بیرون آورد و او را به سمت خود گرفت. و سپس در یک لحظه وحشت او را فرا گرفت. او چه کرده بود؟ او را دفع می کرد – او را از خود می راند! او همه چیز را خراب کرده بود! اما یک لحظه دیگر کافی بود تا به او نشان دهد که اینطور نیست. و موج احساسش دو برابر شد. از نواحی پنهان روح او احساسات جدیدی بیرون آمدند که ناگهان بیدار شدند – چیزهای فوق العاده و وحشتناک – که قبلاً هرگز حدس نمی زد.
مردانگی او ناگهان به هوش آمد – او تمام گرفتن سالن زیبایی تهران کمرویی و ترس خود را از او از دست داد. او مال او بود – کاری را که او می خورنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است انجام دهد! و او را به سمت خود فشار داد، او را نیمه در آغوش خود له کرد.
چشمانش را بست و او گونه ها و لب هایش را بوسید. سپس صدای او را شنید که ضعیف و لرزان بود – “ساموئل، من تو را دوست دارم!” و در درون او مانند هیاهوی بزرگ شیپور بود، برای شگفتی و پیروزی و شادی هذیانآور. ناگهان یک قدم در سالن بیرون آمد. از هم جدا شدند. در اتاق باز بود. و برای یک لحظه وحشت وحشی را در چشمان او دید. سپس گرفتن بهترین سالن زیبایی در تهران روی زانوهایش فرو رفت. “اوه، ساموئل!” او فریاد زد.
حلقه من!” “حلقه تو!” مات و مبهوت اکو کرد. “حلقه من!” او دوباره گفت؛ سپس صدای خانم هریس را در آستانه در شنید. “حلقه شما، خانم گلدیس؟” او گفت: “من آن را رها کردم.” و سموئیل نیز بر زانوهای خود فرو رفت. به دنبال زیر میز بودند. او گفت: «اینجا افتاد. “این بازی یک نفره من رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است.” خانم هریس که شروع به جستجو کرد.
پسر با تعجب به او نگاه می کرد. او ترکیب لایت مو گفت: «درست رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است. «همه کسانی را که ملاقات میکنم بیعلاقه هستند – آنها زندگیهای کسلکننده و احمقانهای دارند. من اینجا در این شهر سکوت کرده ام.
باید تابستان امسال یک ماه تمام را اینجا بگذرانم!» ساموئل به او خیره شد و موجی از ترحم او را فرا گرفت. او مدتی احساس می کرد که او خوشحال نیست. بنابراین یک وظیفه دیگر برای او وجود ترکیب هایلایت مو داشت – او باید به این بانوی جوان زیبا کمک کند تا به بخت خوب خود پی ببرد. این فکر او را به هیجان آورد. “آه، اما خانم گلدیس!” او فریاد زد. “فکر کن که چقدر کار خوبی می کنی!” “خوب؟” گفت او “از چه راهی؟” «چرا-به سوفی فکر کن! چقدر خوشحالش کردی.» او با بی حوصلگی گفت: بله. “فکر می کنم اینطور باشد.” “و من!” او فریاد زد. “آیا من تو را خوشحال کردم؟” او پرسید.
و او پاسخ داد: “من در زندگی خود تا این حد خوشحال نبودم.” تمام شگفتی که در روحش بود در چشمانش می درخشید و نگاهش را دستگیر می کرد. ایستاده بودند و به یکدیگر نگاه می کردند. و بعد با خنده به سمت او آمد. او گفت: «ساموئل، تو آن کراوات را درست نگرفتی.» و بار دیگر انگشتانش او را لمس کردند و نفسش بر او نشست و جلال او او ترکیب نانو کراتین مو را به آتش کشید. موج جدیدی از احساس او را فرا گرفت و این بار او را کاملاً فرا گرفت. قلبش می تپید، مغزش می پیچید. و کورکورانه، مانند یک مرد مست – تقریباً بدون اینکه بداند چه کار می کند.
بازوهایش را بیرون آورد و او را به سمت خود گرفت. و سپس در یک لحظه وحشت او را فرا گرفت. او چه کرده بود؟ او را دفع می کرد – او را از خود می راند! او همه چیز را خراب کرده بود! اما یک لحظه دیگر کافی بود تا به او نشان دهد که اینطور نیست. و موج احساسش دو برابر شد. از نواحی پنهان روح او احساسات جدیدی بیرون آمدند که ناگهان بیدار شدند – چیزهای فوق العاده و وحشتناک – که قبلاً هرگز حدس نمی زد.
مردانگی او ناگهان به هوش آمد – او تمام گرفتن سالن زیبایی تهران کمرویی و ترس خود را از او از دست داد. او مال او بود – کاری را که او می خورنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است انجام دهد! و او را به سمت خود فشار داد، او را نیمه در آغوش خود له کرد.
چشمانش را بست و او گونه ها و لب هایش را بوسید. سپس صدای او را شنید که ضعیف و لرزان بود – “ساموئل، من تو را دوست دارم!” و در درون او مانند هیاهوی بزرگ شیپور بود، برای شگفتی و پیروزی و شادی هذیانآور. ناگهان یک قدم در سالن بیرون آمد. از هم جدا شدند. در اتاق باز بود. و برای یک لحظه وحشت وحشی را در چشمان او دید. سپس گرفتن بهترین سالن زیبایی در تهران روی زانوهایش فرو رفت. “اوه، ساموئل!” او فریاد زد.
حلقه من!” “حلقه تو!” مات و مبهوت اکو کرد. “حلقه من!” او دوباره گفت؛ سپس صدای خانم هریس را در آستانه در شنید. “حلقه شما، خانم گلدیس؟” او گفت: “من آن را رها کردم.” و سموئیل نیز بر زانوهای خود فرو رفت. به دنبال زیر میز بودند. او گفت: «اینجا افتاد. “این بازی یک نفره من رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است.” خانم هریس که شروع به جستجو کرد.
- پنجشنبه ۰۱ شهریور ۰۳ ۲۰:۵۳
- ۸ بازديد
- ۰ نظر