هیچ فایده ای ندارد که از مردی مثل قاضی وست بپذیرید، یا اینکه من شما را به اتهام تصاحب یک آدمک پارچه ای نگه دارم؟ پی-وی گفت: “تو بهتره چک رو بگیری، هری.” بی خطر نیست که سعی کنیم مردی مانند قاضی وست را خنثی کنیم – اول ایمنی، هری – بهتر دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم چک را بگیریم. ای کاش یک عکس فوری از آن سه مرد داشتم که به شما نشان می دادم – به خصوص مرد بزرگ. به نظر می رسیدند که از شوک پوسته رنج دعا بخت گشایی می برند. فصل بیست و نهم – ما یک انتخابات داریم پس این پایان کار آقای بود.
به هر حال، تا آنجا که ما می دانیم، آخرین مورد او بود. هری گفت شاید آن مردها برای او شغلی به عنوان کارآگاه پیدا کنند. گی ویز، کارآگاهان بدتری هم هستند، باور کن. هری گفت که او یکی از بزرگترین قهرمانان فیلمی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که تا به حال زندگی کرده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم یا زندگی نکرده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم . چه فرقی دارد او گفت که او را دوست دارد، زیرا او همیشه لبخند نمی زد دعا بازگشت معشوق و مانند برخی از قهرمانان فیلم تپانچه را نشانه نمی گرفت. مقداری کوبنده ما در مورد آن پانصد دلار کنفرانس داشتیم.
این همان چیزی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که پی-وی آن را نامید – یک کنفرانس . و ما رای دادیم که آیا آن را حفظ کنیم یا نه. پی وی گفت که حفظ نکردن آن تحقیر دادگاه خواهد بود و پیشاهنگ باید از مافوق خود اطاعت کند. لاغر گفت اگر آن را نمی گرفتیم، شاید همه باید به زندان می رفتیم. هری گفت ممکن دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم رفتن به زندان سرگرم کننده باشد، زیرا این یکی از کارهایی بود که او هرگز انجام نداده بود. گفتم: «هر چه بیشتر طلسم برای بازگشت آن را به تعویق بیندازید، بیشتر از آن لذت خواهید برد.» کراکی نمیدونستیم چیکار کنیم چون پیشاهنگ قراره هیچی برا خدمت نبره.
ما همانجا در اتوموبیل نشستیم و در مورد آن صحبت میکردیم، و همه ما مدام تغییر میکردیم، و حدس میزنم نمیدانستیم چه کاری برایمان مناسب دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. گفتم: «اگر فقط یک لیوان نوشابه یا چیزی شبیه به آن بود، میدانستم با آن چه کنم.» پی وی گفت: “حتماً، حتی اگر دو لیوان باشد.” گرو گفت: «من همین الان میتوانستم شش نفر را تحمل کنم. “چند دسته!” گفتم؛ “هر کس فکر می کند ما به جای گنج دفن شده به دنبال نوشابه های گازدار هستیم.” پی-وی فریاد زد: “اگر من یک نوشابه داشتم، در عرض ده ثانیه گنجی مدفون می شد.” میتونی اون بچه رو کتک بزنی؟ هری گفت: “خوب، اینجا ما در مورد نوشابه های بستنی صحبت می کنیم، در حالی که موضوع اصلی چک پانصد دلاری دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” “چه نوع مسئله ای؟” پی طلسم برای برگشت معشوق وی لوله شد.
گرو گفت: “من رای می دهم که آن را نگیرم.” پی وی گفت: “من هم همین کار را می کنم.” «فکر میکنید کجای یک شیرینی فروشی هستید؟» از او پرسیدم. او گفت: منظورم این دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که من همان رای می دهم. لاغر گفت: “من به آن رای می دهم، زیرا از آن قاضی می ترسم.” هری گفت: “خب، تا کنون همه به هر دو طرف رای داده اند، بنابراین همه برنده می شوند، از جمله قاضی وست.” قهرمان جوان ما گفت: “من رای مثبت می دهم.” به او گفتم: منظورت منفی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. “به نظر شما این یک باتری ذخیره سازی چیست؟” او فریاد زد: «منظورم ضعیف دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. “بهترین کار کدام دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم؟” هری گفت گرو صحبت کرد: “من رای می دهم که چنین دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” “چیست؟” هری گفت اسکینی بیچاره گفت: “من رای می دهم که صبحانه بخوریم.” فریاد زدم: «با اکثریت اتفاق آرا انجام شد. سپس هری گفت: “حالا، شما بچه ها به من گوش دهید، و یک طلسم رزق و روزی دقیقه راه حلی برای دور زدن این قانون وجود دارد.” پی-وی فریاد زد: “آیا راه طولانی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم چون من گرسنه هستم؟” هری گفت: “نه، این یک مسیر کوتاه در بیرون دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” ما میتوانیم چک را بگیریم و قاضی وست را در بازی خودش شکست دهیم، میتوانیم به او نشان دهیم که پیشاهنگهای پسر نباید دست کم گرفته شوند و کتک بخورند. پی وی گفت: «بهتره که نه، هری. “اول ایمنی، من از مار زنگی یا زنبور عسل نمی ترسم.
بلکه از قضاوت می ترسم – شب بخیر!” هری گفت: “ما فقط این چک را می گیریم و وقتی به کمپ معبد رسیدیم، ترتیبی خواهیم داد که یک کلبه یا یک کلبه در آنجا بسازیم، شاید خودمان آن را بسازیم.” پی وی فریاد زد: “زونا بهتر دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” هری گفت: «ما از آنچه نیاز داریم دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده میکنیم و بقیه را در بانک میگذاریم، و ما پیشاهنگ شما و بقیه هندیهای وحشی را علاقهمند میکنیم، و آن کابین را برای سربازان فقیر نگهداری میکنیم که نمیتوانند از پس کابینهای معمولی سرباز برآیند از آن برای کمک به دیگران دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده کنید.
نوشابه های گازدار به ارزش پانصد دلار!” پی-وی گذاشت. گفتم: بله، و اگر کیسه های گرد و غبار طلا را پیدا کنیم، آن را هم به آن اضافه می کنیم. هری گفت: “ما همین را خواهیم کرد.” پی وی فریاد زد: “و من یک ایده شیک دارم.” تا زمانی که با دزدیها و مواردی از این دست قاطی شدهایم، و تا زمانی که این پول را از آن راه به دست آوردهایم، کابینی به نام غار دزدان را خواهیم داشت .» گفتم: “مطمئناً، چون واقعاً باید از آن سارقان تشکر کنیم، اگر آنها نبودند، نمی توانستیم به پیشاهنگان بیچاره کمک کنیم.” “تو دیوانه ای!” پی وی فریاد زد.
به هر حال، تا آنجا که ما می دانیم، آخرین مورد او بود. هری گفت شاید آن مردها برای او شغلی به عنوان کارآگاه پیدا کنند. گی ویز، کارآگاهان بدتری هم هستند، باور کن. هری گفت که او یکی از بزرگترین قهرمانان فیلمی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که تا به حال زندگی کرده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم یا زندگی نکرده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم . چه فرقی دارد او گفت که او را دوست دارد، زیرا او همیشه لبخند نمی زد دعا بازگشت معشوق و مانند برخی از قهرمانان فیلم تپانچه را نشانه نمی گرفت. مقداری کوبنده ما در مورد آن پانصد دلار کنفرانس داشتیم.
این همان چیزی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که پی-وی آن را نامید – یک کنفرانس . و ما رای دادیم که آیا آن را حفظ کنیم یا نه. پی وی گفت که حفظ نکردن آن تحقیر دادگاه خواهد بود و پیشاهنگ باید از مافوق خود اطاعت کند. لاغر گفت اگر آن را نمی گرفتیم، شاید همه باید به زندان می رفتیم. هری گفت ممکن دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم رفتن به زندان سرگرم کننده باشد، زیرا این یکی از کارهایی بود که او هرگز انجام نداده بود. گفتم: «هر چه بیشتر طلسم برای بازگشت آن را به تعویق بیندازید، بیشتر از آن لذت خواهید برد.» کراکی نمیدونستیم چیکار کنیم چون پیشاهنگ قراره هیچی برا خدمت نبره.
ما همانجا در اتوموبیل نشستیم و در مورد آن صحبت میکردیم، و همه ما مدام تغییر میکردیم، و حدس میزنم نمیدانستیم چه کاری برایمان مناسب دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. گفتم: «اگر فقط یک لیوان نوشابه یا چیزی شبیه به آن بود، میدانستم با آن چه کنم.» پی وی گفت: “حتماً، حتی اگر دو لیوان باشد.” گرو گفت: «من همین الان میتوانستم شش نفر را تحمل کنم. “چند دسته!” گفتم؛ “هر کس فکر می کند ما به جای گنج دفن شده به دنبال نوشابه های گازدار هستیم.” پی-وی فریاد زد: “اگر من یک نوشابه داشتم، در عرض ده ثانیه گنجی مدفون می شد.” میتونی اون بچه رو کتک بزنی؟ هری گفت: “خوب، اینجا ما در مورد نوشابه های بستنی صحبت می کنیم، در حالی که موضوع اصلی چک پانصد دلاری دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” “چه نوع مسئله ای؟” پی طلسم برای برگشت معشوق وی لوله شد.
گرو گفت: “من رای می دهم که آن را نگیرم.” پی وی گفت: “من هم همین کار را می کنم.” «فکر میکنید کجای یک شیرینی فروشی هستید؟» از او پرسیدم. او گفت: منظورم این دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که من همان رای می دهم. لاغر گفت: “من به آن رای می دهم، زیرا از آن قاضی می ترسم.” هری گفت: “خب، تا کنون همه به هر دو طرف رای داده اند، بنابراین همه برنده می شوند، از جمله قاضی وست.” قهرمان جوان ما گفت: “من رای مثبت می دهم.” به او گفتم: منظورت منفی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. “به نظر شما این یک باتری ذخیره سازی چیست؟” او فریاد زد: «منظورم ضعیف دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. “بهترین کار کدام دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم؟” هری گفت گرو صحبت کرد: “من رای می دهم که چنین دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” “چیست؟” هری گفت اسکینی بیچاره گفت: “من رای می دهم که صبحانه بخوریم.” فریاد زدم: «با اکثریت اتفاق آرا انجام شد. سپس هری گفت: “حالا، شما بچه ها به من گوش دهید، و یک طلسم رزق و روزی دقیقه راه حلی برای دور زدن این قانون وجود دارد.” پی-وی فریاد زد: “آیا راه طولانی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم چون من گرسنه هستم؟” هری گفت: “نه، این یک مسیر کوتاه در بیرون دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” ما میتوانیم چک را بگیریم و قاضی وست را در بازی خودش شکست دهیم، میتوانیم به او نشان دهیم که پیشاهنگهای پسر نباید دست کم گرفته شوند و کتک بخورند. پی وی گفت: «بهتره که نه، هری. “اول ایمنی، من از مار زنگی یا زنبور عسل نمی ترسم.
بلکه از قضاوت می ترسم – شب بخیر!” هری گفت: “ما فقط این چک را می گیریم و وقتی به کمپ معبد رسیدیم، ترتیبی خواهیم داد که یک کلبه یا یک کلبه در آنجا بسازیم، شاید خودمان آن را بسازیم.” پی وی فریاد زد: “زونا بهتر دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.” هری گفت: «ما از آنچه نیاز داریم دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده میکنیم و بقیه را در بانک میگذاریم، و ما پیشاهنگ شما و بقیه هندیهای وحشی را علاقهمند میکنیم، و آن کابین را برای سربازان فقیر نگهداری میکنیم که نمیتوانند از پس کابینهای معمولی سرباز برآیند از آن برای کمک به دیگران دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده کنید.
نوشابه های گازدار به ارزش پانصد دلار!” پی-وی گذاشت. گفتم: بله، و اگر کیسه های گرد و غبار طلا را پیدا کنیم، آن را هم به آن اضافه می کنیم. هری گفت: “ما همین را خواهیم کرد.” پی وی فریاد زد: “و من یک ایده شیک دارم.” تا زمانی که با دزدیها و مواردی از این دست قاطی شدهایم، و تا زمانی که این پول را از آن راه به دست آوردهایم، کابینی به نام غار دزدان را خواهیم داشت .» گفتم: “مطمئناً، چون واقعاً باید از آن سارقان تشکر کنیم، اگر آنها نبودند، نمی توانستیم به پیشاهنگان بیچاره کمک کنیم.” “تو دیوانه ای!” پی وی فریاد زد.
- چهارشنبه ۲۹ اسفند ۰۳ ۱۶:۱۸
- ۳ بازديد
- ۰ نظر